حمید تقوایی و نعل وارونه انقلاب !
کامران پایدار

اکنون با گذشت بیش از یکسال از مبارزات و اعتراضات توده های میلیونی مردم بجان آمده برای سرنگونی جمهوری اسلامی، ماهیت سیاستهای عوامانه راست و پوپولیستی حمید تقوایی و حزب متبوعش بیش از بیش روشن شده است. اگر انتقادهای کمونیستی کارگری ما در ابتدا برای برخی هنوز غیر قابل هضم بود، حالا دیگر با گذشت زمان و با فرو نشستن احساسات و توهمات پوچ و توخالی، حمید تقوایی و حزبش عریان تر و بیدفاع تر از هر زمان در حالیکه در انواع گرایشات راست دست و پا میزنند در برابر انظار و نقد روشن مارکسیستی قرار گرفته اند.

برای جلوگیری از هر اتهامی از یکسو و داشتن مرز روشن با تحریف کنندگان اعتراض برحق مردم علیه ارتجاع اسلامی از سوی دیگر، باید تصریح کرد که مبارزات سراسری، شهامت ها و رشادت ها، جان باختن ها و از خود گذشتگی ها، و همه فداکاریهای فراموش نشدنی و عظیم مردم کارگر و زحمتکش طی بیش از 31 سال از مبارزه خستگی ناپذیر، و همینطور اعتراض توده ای در سال 88 برای سرنگونی جمهوری اسلامی، تاریخ یک تلاش مستمر برای آزادی و امری ارزشمند بوده و هست. تنها مغرضان و طرفداران وضع موجود میتوانند منکر مبارزات و جانفشانی و از خود گذشتگی توده های میلیونی مردم محروم و سرکوب شده علیه حاکمیت اسلامی باشد.

واقعیت اینست که از سال 57 تا امروز و با گذشت مقاطعی که سرکوب حاکمیت اسلامی سرمایه روی دوش تلفات بیشمار موجودیت منحوسش را سرپا نگه داشته است، هر روز بر خشم و تنفر و عزم میلیونی کارگران و مردم زحمتکش برای به زیر کشیدن حکومت اسلامی افزوده تر شده است. در عین حال در تحت شرایطی که مبارزات سرنگونی طلبانه مردم هر روز عمق و وسعت بیشتر یافته است در همان راستا و به همان میزان هم جمهوری اسلامی در جنگ بقا به حکومتی چند پاره تر با جناحهای متفرقه و متناقض تبدیل شده است. بحرانهای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و مهمتر از همه بحران و بن بست و فلاکت روز افزون اقتصادی در همه عرصه هایش، بیش از پیش این حکومت را به لبه پرتگاه و سقوط سوق داده است. سیر زوال و پوسیدگی و منفوریت جمهوری اسلامی برای ما همیشه روشن بوده است. تنها کسانی منکر خشم و نارضایتی و اعتراضات مردم و مبرمیت مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی اند که نفعی در این پروسه ندارند.

اینها همه واقعیتهایی انکار ناپذیرند و هر روز با آن روبرو هستیم. اما باید توجه داشت این یک طرح و تصویر کلی است. از 31 سال پیش تا امروز یک جنبش نخواستن این حکومت با طیفها و گرایشات مختلف در برابر جمهوری اسلامی وجود داشته است و در هر مقطع خود را بصورتی بروز داده است. اما هر خیزش و اعتراضی، هر شورش شهری و هر قیامی "انقلاب" نیست. علاوه بر این هر انقلابی هم انقلاب کارگری و سوسیالیستی نیست. عدم درک و تمایز ایندو عواقب وخیمی دارد که منشا انواع شکست و بن بست سیاسی است. حزب ما بطور روشن و شفاف برای سازماندهی یک انقلاب کارگری و سوسیالیستی مبارزه و تلاش میکند. انقلابی که بتواند حاکمیت شورایی کارگری را اعمال داشته و نظام سرمایه و کار مزدوری را ملغی سازد. ما کمونیستها برای کسب قدرت سیاسی نیازمند سازماندهی جنبش کارگری و نیازمند صف مستقل کارگری هستیم. منافع طبقاتی و مواضع ما بمثابه حزب رهبر و سازمانده انقلاب کارگری و سوسیالیستی با خیل بسیاری از نیروهای اپوزیسیون جمهوری اسلامی که حتی برای سرنگونیش می کوشند متفاوت و اساسا متضاد است.

اما تا آنجا که به مبارزات و اعتراضات یکسال گذشته بر میگردد، حمید تقوایی با دستپاچگی مبارزه و اعتراضات کل جنبش سرنگونی را "انقلاب" نام نهاد و با تر دستی خاصی کوشیدند حزبشان را هم "رهبر انقلاب" جار بزنند!! رهبری ح ک ک گاهی در آغوش جانیان از حکومت رانده شده ای چون موسوی و کروبی نرد عشق می باختند و دقایقی را در سایه سار پرچم شیر و خورشید نشان سلطنت طلبان مرتجع و طیف انواع نیروهای اپوزیسیون راست و پرو غرب بیتوته میکردند و در این میان هم توهم برشان داشته بود که "رهبر و سازمنده انقلاب" اند!! همه بخوبی بیاد داریم که آقای تقوایی با چه حرارتی میگفت ما وقت کشتی گرفتن با موسوی و کروبی را نداریم و... اما دنیای دون کیشوتها و کابوس زدگان کسب قدرت به هر بهائی و به هر بهانه ای فرسنگهای فرسنگ با واقعیتهای سرد و سخت زندگی فاصله دارد. جریانی که میخواهد به هر بهائی اجتماعی شود و به ابتدایی ترین اصول و بنیادهای فکری خودش بطور تحقیر آمیزی چوب حراج زده سرانجامی جز انزوا و بن بست سیاسی ندارد. مثل 31 سال گذشته، مبارزات قهرمانانه مردم محروم و ناراضی در سال 88 توسط اوباش حکومت اسلامی به جنایتکارانه ترین شکل سرکوب شد. توقع دیگری هم از این حکومت نبود مگر اینکه کسی دچار بیماری توهم مزمن باشد.

اما در مورد توهمات انقلابی و خرده بورژوائی ح ک ک چه میتوان گفت؟ حزبی که هیچ نقشی هم نه در ایجاد و نه در پیشبرد این مبارزات و نه در سازماندهی آن نداشت. آنها در ذهن خود انقلابی خلق کردند اما انقلاب کذایی حمید تقوایی متولد نشده دود شد و هوا رفت. جالب است حالا با گذشت بیش از یکسال از انزوا و سکوت آقایان به فکر روتوش و ماستمالی تزهای مشعشع شان افتاده اند! این روزها تقوایی در تلاشی ناشیانه هنوز میکوشد تا دیدگاههای غیر کارگری و مواضع راست سیاسی سال گذشته خود را به طریقی روتوش نموده و ذهن اعضا و کادرهای حزبی را از تمرکز بر انحرافات سیاسی، سازشکاری و چوب حراج زدن به مبانی کارگری و کمونیستی منحرف سازد. ایشان با دامن زدن به سلسله مباحثی تحت عنوان (انقلابی که شکست نخورد) هنوز میکوشد تا بگوید انقلابش البته که نه! بلکه تزها و تئوریهای مشعشع اش شکست نخورده است. او با زرنگی و تر دستی همیشگی خاص خودش، مثلا با وارد کردن بحث "دوره انقلابی" که یکبار هم تاکنون از آن حرف نزده بود؛ و با تکیه بر تحریک احساسات در این مباحث مدعی است که در سال گذشته بدرستی مبارزات و اعتراضات کل جنبش سرنگونی را انقلاب نام نهاده و درست تر از این رهبر این انقلاب هم حزب ایشان است!! و هر کسی هم که به این رمل و اسطرلاب بی اعتقاد است در صف نیروهای غرب و اصلاح طلبان حکومتی است!! یا باید با تقوایی و انقلاب همه با هم و موهومش باشی یا بر تقوایی و انقلاب هستی! البته من گمان نمیکنم ایشان آنقدرها هم کم حافظه و ساده اندیش باشند هر چند میکوشد با تحریک احساسات اعضای مردد حزبی آب را گل آلود نموده و نتیجه خودش را بگیرد. اما این ترفند فقط یک ضد حقیقت آگاهانه است و نه به شهادت اسناد و نه در پیشگاه واقعیتهای روزمره زندگی شدنی است. حتی فکر نمیکنم برای شکاکان مردد و سرگردان حزبی به سیاستهای رهبریشان هم مصرفی داشته باشد. از نظر ایشان انقلابی که متولد نشد این روزها با طی طریق سیر نزولی به شورشی مبدل شده که در راه است آن هم به خاطر یارانه ها!! این روزها با تشدید سیاست حذف سوبسیدها و تحمیل فقر و فلاکت بیشتر از جانب حکومت اسلامی سرمایه داران به زندگی کارگران و زحمتکشان و تشدید هر چه بیشتر تضادهای طبقاتی و عمق یابی و گسترش مبارزات مردمی بر علیه حکومت اسلامی، رهبری ح ک ک هم دریافته که شورشی در راه است و اگر این شورش به وقوع بپیوندد ادامه همان انقلاب همه با هم حمید تقوایی است!!

مسلما هدف رهبری این جریان از دامن زدن به این مباحث پا در هوا، کسالت آور و تکراری نه جنبش کارگریست و نه جنبش جدی چپ و کمونیستی. اما تا آنجا که به کمونیسم کارگری مربوط است و در این بحث آنچه را که در سال 88 شاهد بودیم، یقینا مبارزه ای توده ای و رادیکال برای سرنگونی جمهوری اسلامی بود و پیروزی این جنبش در گرو ایجاد سازمان و رهبری مناسب و فراگیر و موثر است که بتواند پیروز شود. اما باید توجه داشت جنبش سرنگونی با همه وسعتش که امروز در برابر حکومت اسلامی ایستاده به لحاظ طبقاتی، استراتژی و اهداف، اکیدا جنبشی یک دست و یکپارچه نیست. در این جنبش از گرایشات کمونیسم کارگری تا چپ های ناسیونال مذهبی، از سلطنت طلبان تا انواع نیروهای راست پرو غرب حضور دارند. هر یک از این گرایشات به دنبال منافع خاص طبقاتی خودش هست. اینجا نه جبهه متحد خلق است و نه همه با همی در کار است. از هم اکنون بدون هیچ توهمی طبقه کارگر و حزب کمونیستیش باید به فکر تشکل یابی و سازماندهی صف مستقل خودش باشد. امری که حزب اتحاد کمونیسم کارگری برای آن تلاش میکند. طبقه کارگر و حزبش با هشیاری و انسجام کمونیستی اکیدا نباید وسیله و ابزاری برای سواری گرفتن دیگران باشند. *